امروز نم نم بارانی بارید که او را بیادم آورد و
عطر خوبش غم های بیشمارم را به کوچه های فراموشی برد.. دوباره حس زیبای عشق فضای
قلبم را پر از عطر گل های خوشبو کرد.. نسیمی آزاد بر چهره ام میگذرد و مرا با خود
به سرزمین آرزوهای زیبا می برد.. جایی که زیبایی هایی مست کننده دل را سرشار محبت و
دوست داشتن می کنند.. در آن سرزمین فریاد من بر قله کوه های بلندش این است که با
قلبی سلیم بگویم خدایا دوستت دارم.. کاش چشم هایم را می دیدی تا امواج محبتش تو را
به سرزمین عشق می برد.. به سرزمینی که تمام خوبی های عالم آنجا مأوا گزیده
اند..